گزیده ای از سخنان دکتر علی شریعتی
- هر چیزی را نفهمیده انکار کردن، رویه ی دیگر همان تعصبی است که در عوام سراغ داریم که خیلی چیزها را نفهمیده، باور دارند.
- هیچگاه تنهایی و کتاب و قلم، این سه روح و سه زندگی و سه دنیای مرا، کسی از من نخواهد گرفت. دیگر چه میخواهم؟ آزادی چهارمین بود، که به آن نرسیدم و آن را از من گرفتند.
- امروز حتی به معلم کودکستان، به مادر یک بچه ی سه چهار ساله میگویند به بچه فتوی مده! امر و نهی مکن، تشریح کن، استدلال کن، آگاه کن، بگذار سوال کند، انتقاد کند، علت هر امر یا نهی را خود درک کند، مگو که چون من پدرت هستم، مادرت هستم، معلمات هستم، بزرگ ترت هستم میگویم، بشنو، عمل کن، فضولی موقوف!
- تکرار و تقلید و ترجمه؛ از این سه تای منفور همیشه بیزارم.
- اسلام منطقی تر و جدی تر از آن است که به آن چه در زندگی بی ثمر است و بر روی اذهان بی اثر، در آخرت پاداش دهد، و عملی که نه برای خلق خدمتی باشد و نه برای خود اصلاحی، ثواب داشته باشد.
- اگر تنهاترین تنها شوم، باز خدا هست، او جانشین همه نداشتن هاست.نفرین و آفرینها بی ثمر است.اگر تمامی گرگ ها هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد، تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی. ای پناه ابدی! تو میتوانی جانشین همه بی پناهیها شوی.
- مرگی که ضرری برای هیچ کس نداشته باشد، بی ارزش ترین مرگ هاست.
- چه گران بهایند انسان هایی كه بزرگواری ها و عظمتهای خوب و دوست داشتنی و زیباییهایی لطیف و قیمتی انسانی را دارند و خود از آن آگاه نیستند. این از آن مقوله نفهمیدنهایی است كه به روح، ارجمندی متعالی و عزیزی می بخشد.
- با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو. در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش.
- وقتی در صحنهی حق و باطل نیستی
هر کجا خواهی باش
چه به نماز ایستاده باشی
چه به شراب نشسته باشی
هر دو یکی است.
- برای كوبیدن یک حقیقت، خوب با آن حمله مكن، بد از آن دفاع كن.
- من در سرزمینی زندگی می کنم که در آن دویدن، سهم کسانی است که نمی رسند و رسیدن، حق کسانی که نمیدوند.
- او (امام علی) حاكمی بود كه بر پهنههای بزرگی در آفريقا حكم میراند، اما زندان سياسی نداشت. حتی يک زندانی سياسی و قتل سياسی. و طلحه و زبير قدرتمندترين شخصیتهای بانفوذ و خطرناكی كه در رژيم او توطئه كرده بودند هنگامی كه آمدند و بر خروج از قلمرو حكومتاش اجازه خواستند و میدانست كه به يك توطئهی خطرناک میروند، اما اجازه داد. زيرا نمیخواست اين سنت را برای قداره بندان و قلدران به جای گذارد كه به خاطر سياست، آزادی انسان را پامال كنند.
- در زندگی طوری باش که: آنانکه خدا را نمیشناسند، تو را که میشناسند، خدا را بشناسند.
- مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد.
- من رقص دختران هندو را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آن ها از روی عشق و علاقه میرقصند، ولی پدر و مادرم از روی عادت و ترس نماز میخوانند.
- امام حسین، بزرگترین شکست خورده ی پیروز تاریخ بشر است.
- روشنفکر، پیامبر زمان خویش است. کار روشنفکر ادامه ی کار ابراهیم، زرتشت، موسی، عیسی، محمد، علی و حسین است.
- می خواهم بگویم:
فقر، همه جا سر می كشد
فقر، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست
فقر، چیزی را " نداشتن " است ولی آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست .......
فقر، همان گرد و خاكی است كه بر كتاب های فروش نرفته ی یك كتاب فروشی می نشیند ......
فقر، تیغه های برنده ماشین بازیافت است كه روزنامه های برگشتی را خرد می كند ......
فقر، كتیبه ی سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند .....
فقر، پوست موزی است كه از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود .....
فقر، همه جا سر می كشد ........
فقر ، شب را " بی غذا " سر كردن نیست
فقر ، روز را " بی اندیشه " سر كردن است
- قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام كه هر وقت در كوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم می پرسند " چه كسی مرده است؟ " چه غفلت بزرگی كه می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل كرده است .
قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یك افسانه موزه نشین مبدل كرده ام . یكی ذوق می كند كه ترا بر روی برنج نوشته، یكی ذوق میكند كه ترا فرش كرده ، یكی ذوق می كند كه ترا با طلا نوشته ، یكی به خود می بالد كه ترا در كوچك ترین قطع ممكن منتشر كرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی كنیم ؟
قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان كه ترا می خوانند و ترا می شنوند ،آنچنان به پایت می نشینند كه خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند. اگر چند آیه از ترا به یك نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ...
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یك فستیوال مبدل شده ای حفظ كردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،یك معرفت است یا یك ركورد گیری. ای كاش آنان كه ترا حفظ كرده اند، حفظ كنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نكنند خوشابه حال هركسي كه دلش رحلي است براي تو. آنان كه وقتي تو را مي خوانند چنان حظ ميكنند گويي كه قرآن همين الآن بر ايشان نازل شده است.
آن چه ما با قرآن كرده ايم تنها بخشي از اسلام است كه به صليب جهالت كشيديم .
گردآورنده: حسین حسینی پناه
|