137b0X0:  جایی برای عاشقان







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



تبلیغات یک عاشق



موضوعات یک عاشق



تبلیغات یک عاشق



موزیک و سایر امکانات





شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد

از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست

 

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست


من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز

بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست


غمدیده ترین عابر این خاک منم من

جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست


در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا

مانند کویری که در آن قافله ای نیست


می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس

در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست


شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد

هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست


 


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 10:1 | |







دیروز: رنگ وحشت ، فردا: دوباره تکرار

خالی تر از سکوتم ، از نا سروده سرشار

 

حالا چه مانده از من ؟... یک مشت شعر بیمار

 

انبوهی از ترانه ، با یاد صبح روشن

 

اما... امید باطل... شب دائمی ست انگار

 

با تار و پود این شب باید غزل ببافم

 

وقتی که شکل خورشید ، نقشی ست روی دیوار

 

دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست

 

بار ترانه ها را از دوش عشق بردار

 

بوی لجن گرفته انبوه خاطراتم

 

دیروز: رنگ وحشت ، فردا: دوباره تکرار

 

وقتی به جرم پرواز باید قفس نشین شد

 

پرواز را پرنده ! دیگر به ذهن مسپار

 

شاید از ابتدا هم تقدیر من سفر بود

 

کوچی بدون مقصد از سرزمین پندار

 

از پوچ پوچ رویا ، تا پیچ پیچ کابوس

 

از شوق زنده بودن... تا خنده ای سرِ دار

 

 

 


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 10:1 | |







از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام

از زندگی از این همه تکرار خسته ام

از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه

امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام

دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم

آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز

وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود

تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید

از حال من مپرس که بسیار خسته ام...



[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 10:1 | |







گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن

من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 10:1 | |







دوست داشتن،

صدای چرخاندن کلید است در قفل.

عشق،

باز نشدن آن.

کاری که ما بلدیم اما...

باز کردن در است

با لگد...


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 10:1 | |







چشمان تو.....................

یک جرعه از چشمان تو از من دلم را می خرد
یک خنده بر لبهای تو هوش از سر من می برد

متن تمام شعر من با عشق معنا می شود
بی تو وجود خسته ام تنهای تنها می شود

وقتی دلم را یاد تو طوفانی و تر می کند
حال مرا مهتاب هم همواره بدتر می کند

امشب کجا خوابیده ای ؟ آیا کدامین گوشه ای؟
در خلوت شبهای من ، تو در کدامین کوچه ای؟

 


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 6:18 | |







غریبه..............

خیره شدم به اون روزا به خاطرات خوبو بد

غصه نخور دلم آخه از تو خطایی سر نزد

آهای غریب بی وفا ببین چی آوردی سرم

چطور میتونم عشقتو این روزا از یاد ببرم

نگفتی از چی دلخوری دلت بهونه گیر شده

نگفتی با کی دم خوری چشم تو از من سیر شده

شبا خیال عشقی پاک رفیق رویای منه

یه ذره شبیه تو نیست اون همه دنیای منه

غریبه آهای غریبه بی وفایی

دلم پره ازت خدایی

چی دارم از تو جز جدایی

دیگه نمیشناسی منو قلب تو مال مردمه

اینکه میگم عاشقتم برای بار چندمه؟

دوست نداری دعا کنم یه روز به بن بست بخوری

از یکی بدتر از خودت یه روزی رو دست بخوری

راهتو کج کردی برو بی مهری اعلاج توئه

هر کی که مهربونی کرد فکر نکن محتاج توئه

گوشه ی خاطراتتم یادی ازم نکن برو

میری تو از شرم چشام سرتو خم نکن برو

 


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 6:18 | |







برگرد..............

    نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن

    ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...


    کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...


    کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم


    و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است


    میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...


    کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...


    میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود


 

 


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 6:18 | |







حتی ........................

حتی در آسمان تیره و ابری هم می توان ستاره پیدا کرد

 

حتی از دریای خروشان وطوفانی هم می شود ماهی گرفت

 

اگر آب نیست وآفتاب بی رمق است می توان حتی گل ودرخت را در

 

حافظه کاشت و برگ و بارشان را به تماشا گذاشت

 

 

تنها باید به چشمهایمان بیاموزیم که زیباییها را جستجو کنند

 

به گوشهایمان یاد بدهیم که زمزمه های مهربانی را بشنوند

 

به قلبهایمان هشدار دهیم که جز برای محبت وعشق نتپند

 


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 6:18 | |







آه!

آه!

از امید سرودن

در باور شعر من نمی گنجد

من که امیدوارانه

مرگ را باور داشته ام

 

بانوی سرفراز شعر رهایی!

بانوی واژه های مزین!

 

من

روز آخر را

به انتظار نشسته ام

و هر روز

به تمامی برایم

روز آخر است

و هر شب

شاید

شب آخر!

 

چه فرقی می کند

روز یا شب

این آخرین را

کنار من بمان

تا آخرین نغمه ی جهان را

از دهان تو بشنوم.

 


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 6:18 | |







تنهای تنهایم............

ببین تنهای تنهایم
 
ببین بیگانه با خویشم
 
ببین در زیر این فریادهای خشم پولادین
 
که چون پتکی به سر میکوبدم نالان از خویشم
 
و دیگر هیچ امیدی به فرداهای این دل نیست
 
که ایا میشود با یاری عشقم
 
به فریادی به پا خیزم؟
 
و با قلبی پر از دردو
 
صدایی که پر از بغض و سکوت و درد دل باشد
 
بگویم دوستت دارم؟
 
بفهمانم که من چون دیگران هم سینه ای و اندر دلی دارم؟
 
ولی ایا به فریادی که از قلبی سیاه و از دلی در استان مرگ برخیزد
 
صدایی پاسخی گوید؟
 
صدای ناله ای خیزدکه من هم دوستت دارم؟
 
نمیدانم
 
نمیدانم....

 


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 6:18 | |







سکوت..........................

این روزها

دلم اصرار دارد
فریاد بزند؛
اما . . .
من جلوی دهانش را می گیرم،
وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!!!
این روزها من . . .
خدای سکوت شده ام؛
خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا،
خط خطی نشود . . .!

سکوتی میکنم به بلندی فریاد...

فریادی که فقط و فقط خدا آگاه باشد

از راز دلم؛

از این روزهای تنهایی و دوری و...!!

تا پیش از این بر نادان میکردم سکوتم را

 و اکنون بر دل و دیده و اهل دنیا!! 

حسرت،که در این هجوم تاریکی

صدای سکوت دل هم به جایی نمیرسد...!

 


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 6:18 | |







سقوط............

یک نفر من را از ارتفاع هزار پایی و شاید هم بیشتر به اینجا پرتاپ کرد

 

و این آغاز فروپاشی بود

 

من به بلوغ نخواهم رسید

 

هر قطعه از من جایی جا مانده است - شاید

 

کلمات را نمی فهمی وقتی من از فروپاشی می گویم!

 

وقتی از دوست داشتن دروغ های مهربان می گویم

 

و از لبخندی که بر لب هایت عفونت کرده بود.

 

شقیقه هایم تیر می کشد

 

خودم را پشت پنجره اتاق می گذارم  و چشمانم را تماشا می کنم

 

چشمانم رودخانه یخ زده ای  است که خواب ماهی می بیند

 

من به پایان این شب ایمان ندارم

 

من با تاریکی هم آغوش شده ام، من در تاریکی نطفه بسته ام و من تاریکی زاییده ام

 

من ضربان قلب این شبم

 

شقیقه هایم تیر می کشد

تو مرا می فهمی؟


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 6:18 | |







طعنه برخواري من اي گل بي خارمزن من به پاي تو نشستم که چنین خوارشدم


 

 

 از آن روزی که بخشیدم به چشمانت دل خود را

 

 

 

 

 

         به چشم خویش می بینم همه شب قاتل خود را

 

 

 

 

 

 

 تو همچون کودکان سرگرم بازی کردنی بانو

 

 

 

 

 

 

                         که جفت هم بچینی قطعه های پازل خود را

 

 

 

 

 

 

 من اینسو خواب از چشمم پریده تا خروس صبح

 

 

 

 

 

 

                           که شاید حل کنم با تو تمام مشکل خود را

 

 

 

 

 

 

بدون شک وشبهه مال من هرگز نخواهی شد

 

 

 

 

 

 

                             مروری میکنم هر شب خیال باطل خود را

 

 

 

 

 

 

 شب و دریایی از امواج اندوه و پریشانی

 

 

 

 

 

 

                          یقین گم می کنم دیگر نشان ساحل خود را

 

 

 

 

 

 

 بگو ای بید مجنونی که درهم ریخته موهات

 

 

 

 

 

 

                                   چگونه در کنار تو بسازم منزل خود را

 

 

 

 

 

 

 تمام سهم من از زندگی شعر است و موسیقی

 

 

 

 

 

 

                             نشد از سر بریزم تا به پایت حاصل خود را

 

 

 

 

 

 

 شبیه آرزوها و خیالا ت منی شاید

                            که از روز ازل دادم به چشمانت دل خود را


[+] نوشته شده توسط ebiram268 در 6:18 | |



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

cache0113last1570729161